یا کنم قصه عشق تو فراموش نشد
باده تلخ، مگر عقده گشاید ورنه
کام دل حاصل من زان دو لب نوش نشد
گریه کردی که چو پروانه مرا سوخته ای
شمع من! عاقبت این گریه گنه پوش نشد
گفتم ار مست شوی کام دلی گیرم لیک
گشتم از چشم سیه مست تو مدهوش نشد
شبی از بیخودی آغوش گشودی بر ما
قسمت ما دگر آن گرمی آغوش نشد
اشک آن بوسه که زد بر لب جانانه رقیب
آتشی در دلم افروخت که خاموش نشد
دامن افشان چو نسیم از بر ما دوش گذشت
به خدا غصه عمری چو غم دوش نشد
76434 بازدید
114 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
141 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian