شعری از شیرین رضویان
از بس ستاره کشتید ، روی
زمان سیاه است
هم این زمین سیاه است ، هم آسمان سیاه
است
روبه صفتان نشستید ، در پیشگاه
تاریخ
کز اینهمه جنایت ، رخستارتان سیاه
است
دست قلم شکستید ، پای سخن ببستید
ای
روشنی ستیزان ، افکارتان سیاه است
هر تار موی یک زن ، بندد مسیر
تقوا
این خود گواه آن بس ، پندارتان سیاه
است
هر حیله ای که داری در استین
تزویر
هر جادویی که بستید در کارتان سیاه
است
هر خطبه ای که خواندید ، هر جمعه بر سر
کوی
خلقی گریست زیرا ، گفتارتان سیاه
است
میخانه ها بستید ، بتخانه ها گشودید
با
خون وضو نمودید ، کردارتان سیاه است
شد پرده سیاهی ، معیار پاکی
زن
ای صبح دم گریزان ، معیارتان سیاه
است
زین شهر روی ما نیست، در هر مکان سیاه
است
از بس ستاره کشتید ، روی زمان سیاه
است
یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 - 12:23:34 AM