×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

از هر دری سخنی

× در این وبلاگ سعی میکنم مطالب جالب و متنوع را بنویسم یا بگذارم
×

آدرس وبلاگ من

nima1353.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/nima1353

شعر "رویا" فروغ فرخزاد

باز من ماندم و خلوتی سرد خاطراتی ز بگذشته ای دور یاد عشقی که با حسرت و درد رفت و خاموش شد در دل گور روی ویرانه های امیدم دست افسونگری شمعی افروخت مرده ای چشم پر آتشش را از دل گور بر چشم من دوخت ناله کردم که ای وای ، این اوست در دلم از نگاهش ، هراسی خنده ای بر لبانش گذر کرد کای هوسران ، مرا می شناسی قلبم از فرط اندوه لرزید وای بر من ، که دیوانه بودم وای بر من ، که من کشتم او را وه که با او چه بیگانه بودم او به من دل سپرد و به جز رنج کی شد از عشق من حاصل او با غروری که چشم مرا بست پا نهادم به روی دل او من به او رنج و اندوه دادم من به خاک سیاهش نشاندم وای بر من ، خدایا ، خدایا من به آغوش گورش کشاندم در سکوت لبم ناله پیچید شعله ی شمع مستانه لرزید چشم من از دل تیرگی ها قطره اشکی در آن چشم ها دید همچو طفلی پشیمان دویدم تا که در پایش افتم به خواری تا بگویم که دیوانه بودم می توانی به من رحمت آری دامنم شمع را سرنگون کرد چشم ها در سیاهی فرو رفت ناله کردم مرو ، صبر کن ، صبر لیکن او رفت ، بی گفتگو رفت وای برمن ، که دیوانه بودم من به خاک سیاهش نشاندم وای بر من ، که من کشتم او را من به آغوش گورش کشاندم
چهارشنبه 31 فروردین 1390 - 2:15:21 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شعر


رازی از جرج برنارد شاو


راز شقایق


شعری برای تو(فروغ فرخزاد


عشق


دیدار تلخ


شب


متن ترانه زمستون (افشین مقدم


به چه می خندی


قفس


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

76381 بازدید

61 بازدید امروز

5 بازدید دیروز

88 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements