×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

از هر دری سخنی

× در این وبلاگ سعی میکنم مطالب جالب و متنوع را بنویسم یا بگذارم
×

آدرس وبلاگ من

nima1353.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/nima1353

سنگ گور/سیمین بهبهانی

ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
 ای رفته ز دل ، راست بگو !‌ بهر چه امشب
 با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم او مرده و من سایه ی اویم
من او نیم آخر دل من سرد و سیاه است
 او در دل سودازده از عشق شرر داشت
او در همه جا با همه کس در همه احوال
سودای تو را ای بت بی مهر !‌ به سر داشت
من او نیم این دیده ی من گنگ و خموش است
 در دیده ی او آن همه گفتار ، نهان بود
 وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
مرموزتر از تیرگی ی شامگهان بود
 من او نیم آری ، لب من این لب بی رنگ
دیری ست که با خنده یی از عشق تو نشکفت
اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش
مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
 آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد
 او در تن من بود و ، ندانم که به ناگاه
 چون دید و چها کرد و کجا رفت و چرا مرد
من گور ویم ، گور ویم ، بر تن گرمش
افسردگی و سردی ی کافور نهادم
او مرده و در سینه ی من ،‌ این دل بی مهر
سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم
پنجشنبه 11 فروردین 1390 - 10:07:22 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شعر


رازی از جرج برنارد شاو


راز شقایق


شعری برای تو(فروغ فرخزاد


عشق


دیدار تلخ


شب


متن ترانه زمستون (افشین مقدم


به چه می خندی


قفس


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

76394 بازدید

74 بازدید امروز

5 بازدید دیروز

101 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements